لورن لندزبرگ
مترجم: حسین راستگو
منبع:
Econlib
مقدمه
افراد در صورتی در تولید چیزی مزیت نسبی دارند که بتوانند آن
را با هزینهای کمتر از هر فرد دیگری تولید کنند.
|
برخورداری از مزیت نسبی با بهترین فرد بودن در
تولید چیزی فرق دارد. در واقع ممکن است فردی در انجام کاری کاملا بیمهارت باشد،
اما در آن مزیتی نسبی داشته باشد! چنین چیزی چگونه ممکن است؟
نخست بیایید با
واژههای بیشتری آشنا شویم. اگر کسی در انجام کاری بهترین فرد باشد، میگویند که در
آن مزیت مطلق دارد. لانس آرمسترانگ در دوچرخهسواری دارای مزیتی مطلق است. گیریم که
او سریعترین تایپیست دنیا هم باشد و به این ترتیب در تایپ هم مزیتی مطلق داشته
باشد. چون او بهتر از هر کدام از ما تایپ میکند، آیا نمیتواند این کار را با
هزینهای کمتر انجام دهد؟ به بیان دقیقتر اگر فردی در یک کار مزیتی مطلق داشته
باشد، آیا به شکلی خودکار از مزیتی نسبی در آن برخوردار نخواهد بود؟
پاسخ منفی
است! اگر لانس از وقت دوچرخهسواری خود بزند تا کار تایپش را انجام دهد، درآمد
زیادی را که از سرگرم کردن طرفداران توردوفرانس به دست میآورد، فدا خواهد کرد.
در مقابل اگر منشی لانس آرمسترانگ کارهای تایپش را انجام دهد، او نیز از شغل دیگری
که همان منشیگری لانس است یا شاید از دوچرخهسواری با دستمزدی بسیار کمتر دست
میشوید. به بیان دیگر منشی، تایپیست با هزینه کمتر است. او در تایپ مزیتی نسبی
دارد، اما آرمسترانگ نه! نکته اصلی در درک مزیت نسبی در عبارت «هزینه کمتر» نهفته
است. هزینهای که تولید یک کالا برای فرد به بار میآورد، هزینه فرصت یا ارزش چیزی
که فرد از آن دست میشوید، است. شاید فردی در تولید یکایک کالاها مزیتی مطلق
داشته باشد، اما کالاهایی که در آنها مزیت نسبی دارد، بسیار کمتر هستند و احتمالا
تنها یک یا دو محصول را شامل میشوند.
نکته شگفتآور این است که هر فردی همیشه
در تولید کالایی مزیت نسبی دارد. بیایید نگاهی به یک مثال دیگر بیندازیم. تصور کنید
...